چگونه بازاریابی ویروسی باعث فروش موفق برخی محصولات و خدمات می شود؟
بازاریابی ویروسی یا بازاریابی دهان به دهان یکی از عوامل موفقیت در فروش محصولات و خدمات می باشد، اما ابتدا سه عامل کیفیت، قیمت و تبلیغات را بررسی خواهیم نمود.
کیفیت بهتر
یکی از دلایل اسم و رسم دار شدن بعضی افکار و محصولات، بهتر بودنشان است؛ به همین سادگی. همهی ما ترجیح میدهیم از وب سایتهایی استفاده کنیم که کار با آنها راحت تر است، داروهایی را بگیریم که به نظرمان موثرترند و دنباله روی آن دسته از نظریات علمی شویم که درستترند. پس مردم ناخودآگاه دنبال آن چیزی می روند که بهتر ظاهرشده و امتحانش را بهتر پس داده است. یادتان هست قبلاً تلویزیونها و مانیتورهای کامپیوتر، چقدر بزرگ و بدقواره و جاگیر بودند؟ آن قدر سنگین و بد قلق بودند که اگر میخواستید دو تا پله جابهجایشان کنید یا باید از چند نفر کمک میخواستید یا به ریسک دیسک کمرش تن میدادید. یکی از دلایلی که بازار صفحه نمایشهای تخت، حسابی داغ شد، همین بهتر بودنشان بود. هم صفحهی بزرگ تری داشتند، هم سبک تر بودند. تعجبی ندارد که چرا این قدر محبوب شدند.
قیمت جذابتر
یکی از دلایل دیگر سر زبان افتادن یک محصول، قیمت جذابش است. در طول تاریخ مردم ترجیح میدادند در قبال خرید محصول دلخواهشان پول کم تری بدهند. معمولاً هم اگر رقابتی بین دو جنس تقریباً مشابه وجود داشته باشد، برد با کالای ارزان تر است. یا اگر شرکتی قیمت محصولش را نصف کند، فروشش یک باره چند برابر میشود.
تبلیغات
البته نقش تبلیغات هم، این وسط، کم رنگ نیست. مصرفکنندهها قبل از این که چیزی بخرند، باید دربارهاش به اندازهی کافی اطلاعات داشته باشند. با این حساب، طبیعی ست که مردم فکر میکنند هرچه بیش تر برای تبلیغاتشان هزینه کنند، به نتیجهی بهتری میرسند و محبوب تر میشوند. میخواهید مصرف سبزیها را بین مردم بیش تر کنید؟ هزینهی بیش تر در تبلیغات، تعداد شنوندگان پیامتان را بیش تر میکند و باعث میشود بیش تر سبزی بخرند.
با این که کیفیت، قیمت و تبلیغ به موفقیت محصولات و ایدهها خیلی کمک میکنند، ولی اینها همه ماجرا نیستند. به یک مثال از ویدیوهای «یوتیوب» توجه کنید. قیمت همهی ویدیوها یکی ست (همهشان مجانیاند) و ویدیوهای خیلی کمی هستند که در دستهی تبلیغات یا بازاریابی قرار میگیرند. با این که فیلمهای زیادی در این مجموعه ارزش تولیدی بالایی دارند؛ ولی بعضی از آنهایی که محو و دور از کانون توجهاند، یک باره مثل ویروس میافتند به جان مردم. خیلی وقتها یک انسان معمولی و غیرحرفهای با یک دوربین خیلی معمولی و ارزان، تمام فضای مجازی را مسحور خودش میکند. پس حالا که هیچکدام از سه عامل کیفیت، قیمت و تبلیغ در محبوبیت یک اسم یا یک ویدیو اثری ندارند، واقعاً چه چیزی اثر دارد؟
واگیری اجتماعی یا بازاریابی ویروسی
مردم عاشق حرف زدناند، دوست دارند شایعهها، اطلاعات و اخبار داغ را به هم بگویند. ما دوست داریم با دوستانمان دربارهی جاهای جدیدی که برای سفر بعدی پیداکردهایم، صحبت کنیم. دوست داریم دربارهی معاملات خوبی که در بازار اتفاق میافتد با همسایههای مان حرف بزنیم یا با همکارمان دربارهی اعتصابهای احتمالی پچپچ کنیم و شایعه بسازیم. نقدهای اینترنتی دربارهی فیلمها مینویسیم، شایعات جدید را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذاریم و یا دستور پخت های تازهای را که امتحان کردهایم، در تلگرام میگذاریم. مردم هر روز بیش از شانزده هزار کلمه باهم رد و بدل میکنند و در هر ساعت دربارهی نامهای تجاری، بیش از صد میلیون مکالمه انجام میدهند.
اما حرفهای دهان به دهان و شفاهی نه تنها دائم است، که خیلی مهم هم هست. چیزهایی که دیگران به ما میگویند و برایمان ایمیل یا پیامک میکنند، اثر مستقیمی روی افکار، مطالعات، خرید و کارهای مان دارند. به آن وب سایتهایی که همسایهمان گفته بود، سر میزنیم، کتابهایی را که بستگانمان از آنها تعریف میکنند، میخوانیم و به آن کاندیداهایی که دوستانمان قبولشان دارند، رأی میدهیم. تعریفهایی که دهان به دهان به ما میرسند بین بیست تا پنجاه درصد روی تمام خریدهایی که انجام میدهیم، اثر میگذارند و این همان بازاریابی ویروسی است.
دیدگاهتان را بنویسید